دخترخوانده الیزا ایبارا پدر ناتنی خود را مسخره می کند و منجر به یک صحنه نقش آفرینی وحشیانه می شود. او دهانش را می بندد، برهنه می شود و تحت سلطه است، اما آنقدرها هم که او فکر می کرد افراطی نیست. این فانتزی خانوادگی تابو پویایی قدرت و شگفتی های غیرمنتظره را بررسی می کند.