پدربزرگ چاد او را به خاطر نگرفتن ایزی لوش، اسکورتالی زیبا، سرزنش می کند. ایزی مشتاق برای دریافت حقوق، به لذت بردن از عضو عظیم چاد می پردازد. با وجود تردید اولیه، چاد به او ملحق می شود و برخورد مشترک آنها را به یک سواری وحشیانه و رضایت بخش تبدیل می کند.