وقتی کیم از سفر برمی گردد، شوهرش مشتاقانه منتظر است. همانطور که او می خواهد او را راضی کند، او رازی را فاش می کند: او شخص دیگری را می بیند، حالا زیر قلاده و افسارش. او به او دستور می دهد که تماشا کند که معشوقش او را خوشحال می کند و ازدواج آنها را به یک داستان زناشویی زناشویی تبدیل می کند.